پر بازدیدترین
خبر های ورزشی
آمار سایت
امروز
-1
دیروز
-1
هفته
-1
ماه
-1
کل
-1
 
کد مطلب: 115248
چالش‌هاي فراروي ايران و اعراب کدام‌اند؟
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 703

يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛

اينک با انتخاب دکتر حسن روحاني به عنوان يازدهمين رئيس‌ جمهوري اسلامي ايران، اين پرسش مطرح مي‌شود که آيا روابط ايران و اعراب بهبود خواهد يافت؟ چه اينکه روحاني با نشانه‌هاي اعتدال‌گرايي، يادآور دوران روابط مطلوب ايران با کشورهاي عربي در مقاطع رياست‌جمهوري آقايان خاتمي و هاشمي است. ايشان با توجه به نخستين کنفرانس خبري‌شان، معمار اولين موافقت‌نامه‌ي امنيتي ايران و عربستان بوده است. در اين کنفرانس، دکتر روحاني در قامت رئيس‌جمهور منتخب ملت ايران، با جديت از ضرورت بهبود روابط با کشورهاي عربي و به ويژه عربستان سعودي سخن گفت.

 در سوي مقابل، به نظر مي‌رسد که کشورهاي عربي نيز تجديد نظري در روابط خود با ايران داشته باشند. شبکه‌ي خبري الجزيره، پس از اعلام نتايج انتخابات يازدهم رياست‌جمهوري ايران، پيروزي روحاني را به مثابه گشايش دريچه‌اي جديد در روابط ايران با کشورهاي عربي قلمداد کرد. لذا در اين مقاله تلاش مي‌گردد تا با توجه به رويکرد سازه‌انگاري، به اين پرسش پاسخ داده شود که روابط ايران با کشورهاي عربي بهبود خواهد يافت؟ و اساساً چه الزامات و مؤلفه‌هاي براي بهبود وضعيت سياست خارجي جمهوري اسلامي در منطقه‌ي خاورميانه‌ي عربي وجود دارد.

 مباني نظري؛ تغيير در سياست خارجي

 يکي از بنيادي‌ترين مباحث در رفتارشناسي سياست خارجي کشورها اين است که سياست خارجي يک کشور و نگاه‌هاي او به ساير کشورها چگونه شکل مي‌گيرد و احياناً تغيير در آن به چه صورت اتفاق مي‌افتد. يکي از رويکردهاي نظري براي تبيين موضوع فوق، رويکرد سازه‌انگاري است. مهم‌ترين اصل هستي‌شناختي سازه‌انگاري ناظر به اين است که «ساختارهاي فکري و معرفتي» دست‌ کم به اندازه‌ي «ساختارهاي مادي» اهميت دارند.

 از ديدگاه سازه‌انگاري، براي درک سياست خارجي کشورها، در کنار ساختارهاي مادي، بايد به ساختارهاي معرفتي، ايده‌ها، باورها، هنجارها و انديشه‌ها نيز توجه داشت. هويت‌ها و منافع دولت‌ها را هنجارها، تعاملات و فرهنگ‌ها مي‌سازند و همين فرآيند است که تعامل ميان دولت‌ها را پيش مي‌کشد (شفيعي، 1390، ص 114 تا 129).

 اگر در رويکرد واقع‌گرايانه، سياست خارجي دولت‌ها ريشه در ملاحظات عقلايي و منافع ملي دارد، در نظريه‌ي سازه‌انگاري، نوع رفتار، ناشي از هنجارهايي است که در سطح ملي وجود دارد يا هنجارهاي سطح جهاني به گونه‌اي که ديگران از دولت انتظار دارند.

 به باور الکساندر وِنت، هويت‌ها منافع را شکل مي‌دهند و منافع نيز سرچشمه‌ي رفتارها و اتخاذ سياست خارجي از سوي دولت‌ها مي‌شوند که در اين تعامل، کنش‌گران ساختارهاي معنايي را مي‌سازند، يک سري پيام‌هايي براي هم مي‌فرستند، اين پيام‌ها را با نيت و تصور خود مي‌سنجند و بر پايه‌ي برداشت خود، همديگر را دوست و دشمن، رقيب يا همکار مي‌دانند و بر پايه‌ي انتظارات خود از يکديگر عمل مي‌کنند (رک: ونت، 1386).

 لذا بر مبناي اين ديدگاه، اصولي کلي نيز براي تحليل سياست خارجي در نظر گرفته شده است که بر اساس آن اصول، به جاي تأکيد بر «توان‌مندي دولت‌ها يا توزيع قدرت به عنوان يک خصوصيت ساختاري»، بر «هويت دولت‌ها» تأکيد مي‌شود (قهرمانپور، 1383، ص 31). به عنوان مثال، ديدگاه سازه‌انگاري، چشم‌اندازي از سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را ترسيم مي‌نمايد. اين تلقي سازه‌انگارانه از جايگاه و تأثير هنجارهاي ديني، امروزه به طور خاص، منزلت ايدئولوژيک ايران در بُعد بيروني، به ويژه در سطح افکار عمومي منطقه و الگودهي به جنبش‌هاي اسلام‌گرا را توضيح مي‌دهد و در يک کلمه، صفت «اسلامي» جمهوري اسلامي ايران، معرِّف مجموعه هنجارها و ارزش‌هايي است که تعيين‌کننده‌ي منافع و اهداف و چگونگي هدايت سياست خارجي است (مشيرزاده، 1382، ص 45).

 لذا هر گونه تغيير در رفتارهاي سياست خارجي، منوط به تحول و تغيير در ايستارها، ذهنيت‌ها و نهايتاً هنجارها و هويت‌هاست. به همين دليل است که گفته مي‌شود افزايش تعاملات ديپلماتيک، همکاري اقتصادي و مبادلات فرهنگي، باعث تغيير در ذهنيت‌هاي کشورها نسبت به يکديگر مي‌شود و در بلندمدت هويت‌هاي جديد خلق‌شده، منافع جديدي براي هر دولت تعريف مي‌سازد و الگوي جديدي از دوستي و دشمني در روابط خارجي را ايجاد مي‌کند.

 دولت حسن روحاني، با توجه به انديشه‌ها، رويکردها و تجارب گذشته‌ي دکتر روحاني، يک دولت توسعه‌گراي ملي خواهد بود. براي قوام اين دولت البته مفهوم داخلي اعتدال، در روابط خارجي به تعامل سازنده ترجمه خواهد شد. لذا دولت آتي جمهوري اسلامي با رويکرد «آرمان‌گرايي واقعيت‌محور» وارد تعاملات بين‌المللي خواهد شد که يکي از الزامات آن، کاهش تنش‌ها و افزايش مناسبات با همسايگان خاورميانه‌اي خواهد بود.

 بنابراين به ‌نظر مي‌رسد تنش‌زدايي با همسايگان، از منظر تاکتيکي به رويکرد هزينه‌ـ‌فايده شبيه است و تلاش دارد با تدبير در روابط خارجي، از بحران‌سازي اعراب جلوگيري نمايد. البته نبايد انتظار خام ايجاد روابط استراتژيک با سود مطلق با اعراب را در سر پروراند؛ چه اينکه اولاً کشورهاي عربي در مقامي نيستند که ارزش پيوند استراتژيک داشته باشند و منافعي قابل توجه در ائتلاف با آنان وجود داشته باشد. ثانياً سياست خارجي اعراب در قبال ايران تا حد زيادي تابعي از موضع ابرقدرت‌ها در قبال ايران است. ثالثاً در صورت مهيا بودن ساير شرايط، شکاف تاريخي ايران و اعراب يقيناً مانع چنين ارتباطي خواهد بود.

 البته حداقل مي‌توان انتظار داشت روند تقابلي و بحران‌ساز اعراب در قبال ايران، نظير طرح مکرر موضوع جزاير سه‌گانه، اعلام دستگيري جاسوسان ايراني در کويت، عربستان و يمن در ماه‌هاي اخير و... با حزم‌انديشي در روابط خارجي متوقف شود. بنابراين تعامل سازنده بدان معنا نيست که ايران به ‌دنبال تغيير در نظم غيرعادلانه‌ي نظام منطقه‌اي و بين‌المللي نخواهد بود، اما بدان معناست که تغيير در صورت امکان از طريق تعامل پيگيري مي‌شود. چه اينکه هويت کشورهاي سني‌مذهب محافظه‌کار اساساً در تقابل با مردم‌سالاري ديني جمهوري اسلامي ايران قرار دارد و اين امر نمي‌تواند در دولت آتي مورد چشم‌پوشي قرار گيرد.

 ريشه‌هاي فرهنگي‌تاريخي روابط ايران و اعراب

 در برابر هر گونه روند تغيير در مناسبات ايران و اعراب، هنجارهاي ملي، گسل‌ها و ذهنيت‌هاي تاريخي فرهنگي ديرپا و شرايط نظام جهاني، به عنوان هنجارهاي موجود، در برابر تغيير مقاومت مي‌کنند. در اين باب بايد گفت هرچند نوع روابط ايران با هر يک از کشورهاي عربي، عمدتاً واقع‌گرايانه و در چارچوب دولت‌ملت شکل مي‌گيرد، اما درکي کلي از جهان عرب، مبتني بر هويت نيز وجود دارد که گويي يک نگاه هويتي و جمعي نيز به اعراب وجود دارد. ايران اگرچه داراي برخي اشتراکات فرهنگي و عقيدتي و منافع مشترک اقتصادي با کشورهاي عربي است، اما از پاره‌اي جهات، به ويژه پيشينه‌ي تاريخي، داراي تفاوت‌ها و اختلافاتي با اعراب است.

 مجموع ويژگي‌هاي قومي، مذهبي، زباني و ژئوپليتيک ايران و تعارض اين ويژگي‌ها با اعراب سبب شده است تا اين کشور نتواند روابطي پايدار و مطمئن با آن‌ها برقرار نمايد. يافته‌ها نشان مي‌دهد که سه گفتمان مذهبي، قومي و ژئوپليتيک، مهم‌ترين عوامل تأثيرگذار بر نوع نگاه اعراب نسبت به ايران است (نجفي فيروزجايي، 1388).

 در بيان عوامل اختلافات ايراني‌ـ‌عربي، علاوه بر عوامل پيش‌گفته، نبايد از نقش برخي از قدرت‌هاي فرامنطقه‌اي نيز غفلت نمود. به اعتقاد اعراب، ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در حوزه‌ي جهان اسلام نيز به رقيبي تأثيرگذار تبديل شده و رهبري اعراب در جهان اسلام را نيز به چالش کشيده است.

 تاريخ سياست اعراب نشان مي‌دهد که منازعات مشهودي بين فرهنگ ايراني و سامي، وجود داشته است. عراق خط گسل فرهنگي با ايران محسوب مي‌شود و امارات متحده‌ي عربي انعکاس رقابت‌هاي سرزميني با ايران است و در نهايت، عربستان سعودي رقيب ايدئولوژيک ايران تلقي مي‌شود (متقي، 1390، ص 152 و 153).

 ملي‌گرايي اعراب ابتدا با رهبري جمال عبدالناصر غلظت يافت و با توجه به عدم هماهنگي رژيم گذشته‌ي ايران با اعراب در مبارزه با اسرائيل، در تقابل با اين احساسات قرار گرفت و پس از انقلاب نيز صدام حسين از جهت تحريک احساسات ملي‌گرايانه‌ي اعراب، خود را سردار قادسيه ناميد. در کنار اين گسل تاريخي، که هويت‌هاي متمايز و گاه متعارض ايراني‌ـ‌عربي را در اذهان باز مي‌سازد، گونه‌اي ديگر از تقابل فرهنگي خود را در تمايز شيعه‌ـ‌سني برجسته مي‌کند و به مثابه سازه‌اي هنجاري‌هويتي، درک سياست خارجي اعراب نسبت به جمهوري اسلامي ايران را سامان مي‌دهد. از اين منظر، ايران به دنبال مصالح خاص خود بر مبناي طايفه‌گري شيعه و احياي امپراتوري صفوي و نه منافع امت اسلامي است. اين صفوي‌گري در نگاه اعراب، حاصل جمع بُعد ايراني (ضد عرب) و شيعي (ضد سني) است.

 البته ذکر اين نکته نيز لازم است که گفتمان مقاومت در سياست خارجي منطقه‌اي دولت احمدي‌نژاد، با توجه به شکست‌هاي مکرر دشمن صهيونيستي، محبوبيت فزاينده‌اي را در سال‌هاي 2005 تا 2008 ايجاد نمود. اما پس از آن و به ويژه با شدت گرفتن بحث هسته‌اي، تبليغات گسترده‌ي ايران‌هراسي و شيعه‌ترسي و نيز تعميق بحران سوريه، افکار عمومي اعراب نيز همانند دولت‌هايشان در مورد ايران به شدت منفي شده است. بسياري از نظرسنجي‌هاي جهاني مؤيد اين امر هستند (Zogby، 2011 و 2012). اتهاماتي که از قضا با روي کار آمدن اسلام‌گرايان در برخي کشورهاي عربي تشديد نيز شده است.

 اين امر نشان‌دهنده‌ي آن است که غرب موفق شده است که ايران‌هراسي و شيعه‌ترسي را کاملاً در ذهن برخي رهبران عرب و در پي آن، برخي محافل مردمي، سياسي و مطبوعاتي جهان عرب جا بيندازد. در اين ميان، اظهار نظر «شيمون پرز»، رئيس رژيم صهيونيستي، جالب به نظر مي‌رسد که گفته بود: «دير يا زود جهان مي‌بيند که ايران سعي دارد همه‌ي خاورميانه را به چنگ بياورد.»

 ديپلماسي ايران بايد تلاش کند بخش منفي نگاه عربي را به نحو بهينه‌اي مديريت نمايد تا از پيچيده‌تر شدن يا سخت‌تر شدن آن جلوگيري شود. لذا دولت روحاني ميراث‌دار حوادثي است که در سال‌هاي اخير به وقوع پيوسته است؛ شکافي که البته با توجه به اوج گرفتن نزاع‌هاي مذهبي و طايفه‌اي در منطقه، بحران سوريه و بحرين باعث شد که کارنامه‌ي پاياني دولت احمدي‌نژاد در افکار عمومي عربي بهتر از کارنامه‌ي روابط رسمي او با دولت‌هاي عربي نباشد و البته در اين زمينه نيز روحاني کاري بس مشکل در پيش خواهد داشت.

 ايران بايد در پي ايجاد فضاي مثبت در روابط با همسايگان عرب، بهره‌گيري از ظرفيت‌هاي اقتصادي آنان و جلوگيري از بحران‌سازي آنان باشد و از سوي ديگر، کارآمدي مردم‌سالاري ديني در ايران و هم‌گرايي فرهنگي در منطقه مي‌تواند زمينه‌‌ي مناسب‌تري براي تغيير گفتماني و ژئوپليتيک در خاورميانه به سود جمهوري اسلامي ايجاد کند. دولت روحاني با توجه به رويکرد اعتدالي و ساري نمودن عقلانيت ديپلماتيک، مي‌تواند اين شرايط مناسب روابط ايران و اعراب را احيا نمايد و از اين فرصت براي کاهش تهديدات جمهوري اسلامي و تأمين منافع ملي استفاده کند.

 

نظام بين‌الملل و روابط ايران و اعراب

 تغيير در رفتار سياست خارجى ايران و کشورهاي عربي همچنين در يک رابطه‌ي تعاملى ساختار‌ـ‌کارگزار نيز مورد مطالعه قرار مى‏گيرد. در اين رابطه، از يک طرف ساختار نظام بين‏الملل به صورت امکان و محدوديت بر رفتار سياست خارجى کشورها اثرگذار است. نظام بين‌الملل، به مثابه شبکه‌ي بازيگران بين‌المللي، دولت‌ها، سازمان‌هاي جهاني، شرکت‌هاي چندمليتي و... يک نوع قاعده‌مندى و هنجار تلقى مى‏‌شود. اين نظام با توجه به هنجارهاي رفتاري خود، توزيع توانمندي‌هاي مادي در اين نظام، محدوديت‌ها و شرايطي را ايجاد مي‌کند که سياست خارجي کشورها در آن کاناليزه مي‌گردد. ساختار نظام بين‌الملل را مى‏توان دربرگيرنده‌ي قواعد و هنجارها ذکر کرد که در شکل‏دهى به ساختار نظام بين‌الملل نقش اساسى را ايفا مى‏کند (ستوده، 1380).

 اگر مهم‏ترين خصلت سياست خارجى ايران را در اسلاميت و انقلابى بودن آن بدانيم، ايران اسلامى در سياست خارجى خود، رسالت، تعهد و نقش خاصى قائل است که آن را در چالش با ساختار نظام بين‏الملل غيرعادلانه قرار مى‏دهد. ايران اسلامى با طرح ارزش‏هاي انقلابي و الهي در سياست خارجى خود، تلاش مي‌کند تا افکار عمومى ملل محروم و مستضعف جهان سوم را جهت تغيير و تحول در نظام بين‌الملل، تحت تأثير قرار دهد و ارزش‏هاى مطرح‌شده را تبديل به هنجار سازد. لذا مادامي که جمهوري اسلامي در برابر نظم سلطه‌ي غيرمؤمنانه و غيرعادلانه‌ي جهاني رويکردي ضدنظم و الگويي جايگزين از جنس فرهنگ الهي ارائه مي‌دهد، باعث برافروختن دشمني مي‌شود.

 ابرقدرت‌هاي حاکم در نظم جهاني و متحدان آن در منطقه، به موازنه‌سازي براي تحديد قدرت ايران مي‌پردازند. اين امر به ويژه پس از جنگ خليج فارس، به شکل جدي مطرح بوده است. آمريکا در صدد اعمال سيستم امنيتى منطقه‏اى تک‌قطبى گرديد که در اين سيستم، اساساً يک کشور قدرتمند مسئوليت امنيت تعدادى از کشورهاى کوچک و داوطلب را در محدوده‌ي يک منطقه‌ي حياتى، که در عين حال با تحولات غيرقابل پيش‌بينى روبه‏روست، بر عهده مى‏گيرد (صيقل، 1373، ص 140).

 پس از ارائه‌ي طرح فرآيند صلح خاورميانه، نقشه‌ي راه و نهايتاً طرح خاورميانه‌ي بزرگ، همواره ترتيبات امنيتي و موازنه‌ساز از سوي آمريکا با بازيگري کشورهاي عربي عليه قدرت‌يابي ايران شکل گرفته است و بدين ترتيب، با مقاصد سياسي، اقتصادي و نظامي، پروژه‌ي ايران‌هراسي در بين کشورهاي منطقه، به خصوص شيخ‌نشين‌هاي مستبد حاشيه‌ي خليج فارس، آغاز شد. اکنون نيز کشورهاي فرامنطقه‌اي ضد جمهوري اسلامي ايران، در چارچوب ايران‌هراسي در منطقه، در تلاش براي استفاده از اين موقعيت، در جهت واگرايي بين ايران و کشورهاي عربي هستند.

 امکان‌سنجي تغيير

 اين انتظار مي‌رود که رئيس‌جمهور جديد ايران، در برابر اعراب از ديپلماسي‌اي آشناتر و مبتني بر تعامل استفاده نمايد و سعي کند از مواضع افتراق‌انگيز دوري کند. روحاني براي آغاز تغيير به سراغ عربستان خواهد رفت تا به جنگ سرد با پدرخوانده‌ي اعراب پايان بخشد و راهي براي رقابت سالم‌تر و کاهش بي‌اعتمادي پيدا کند. به نظر مي‌رسد مشکلات داخلي و ضعف مشروعيت رژيم عربستان و عدم انسجام ملي آن بيش از آني باشد که عربستان را براي رقابت بيشتر با ايران تحريک کند.

 لذا سعودي از پيشنهاد روحاني براي بهبود مناسبات، استقبال مي‌کند و اين گام نخست است. به ويژه اينکه حداقل درباره‌ي بحران سوريه، عربستان خود را در کنار رقباي تماميت‌خواهي چون قطر و ترکيه مي‌بيند و از سوي ديگر، تمايلي جدي از سوي آمريکا براي مداخله‌ي نظامي در سوريه نمي‌بيند. پس دور از انتظار نخواهد بود که ايران و عربستان بر سر پايان بحران سوريه به توافق برسند.

 با توجه به مباحث مطروحه در رابطه با تغيير در روابط ايران و اعراب، هرچند اميدهاي فراواني به مشي اعتدالي دکتر روحاني و شباهت‌هاي فرهنگي جغرافيايي وجود دارد، اما آنچه در اين ميان، تفاوت‌ها را مشکل‌آفرين مي‌سازد و سايه‌ي تفاوت‌ها را بر شباهت‌ها مي‌افکند، گسل‌هاي هويتي فرهنگي متراکمي است که با افول دوران سکولاريسم در کشورهاي عربي، ابعاد جديدتري از آن به نمايش درمي‌آيد.

 در حالي که همچنان دولت‌هاي محافظه‌کار عربي خود را در سايه‌ي تهديد ايران احساس مي‌کنند و بقاي خود را در باز نمودن پاي قدرت‌هاي فرامنطقه‌اي مي‌بينند، دولت‌هاي اسلام‌گرا نيز به ويژگي‌هاي ضدشيعي مجهز شده‌اند. عامل بازدارنده‌ي ديگر، نظم بين‌الملل ظالمانه به رهبري آمريکاست که پرونده‌ي هسته‌اي را فرصت مناسبي براي ضربه زدن به جمهوري اسلامي مي‌داند. لذا کشورهاي عربي نيز به عنوان دنباله‌روان غرب، در عين اينکه تلاش دارند نسبت به پرونده‌ي هسته‌اي ايران رويکردي محافظه‌کارانه اتخاذ کنند، اما به طور کلي، تا پيش از زمان حل مسئله‌ي هسته‌اي، نمي‌توانند به شکل جدي به بهبود روابط با ايران اقدام کنند.

 لذا حل پرونده‌ي هسته‌اي شرايطي را فراهم خواهد آورد تا اعراب عذرخواهانه به سوي ايران بازگردند. نبايد فراموش کرد که ايران در عرصه‌ي بين‌المللي، در شرايط فعلي، در حالت تعارض و مخاصمه با برخي قدرت‌هاي بين‌المللي و حتي منطقه‌اي به ‌سر مي‌برد و گفتمان تعامل روحاني تنها زماني مي‌تواند واقعي باشد که دست ‌کم در دو مسئله‌ بين ايران و طرف‌هاي مقابل توافقاتي حاصل شود: «مسئله‌ي هسته‌اي و بحران سوريه.»

 

جمع‌بندي

 سياست خارجي جمهوري اسلامي براي نيل به آرمان‌هاي تعريف‌شده در انقلاب اسلامي و شکستن چارچوب ظالمانه‌ي بين‌المللي، نيازمند تعامل سازنده، تنش‌زدايي و ايجاد هم‌گرايي در قطب‌هاي فرهنگي جهان اسلام، قطب جهان سوم و... است. لذا ايران بايد در پي ايجاد فضاي مثبت در روابط با همسايگان عرب، بهره‌گيري از ظرفيت‌هاي اقتصادي آنان و جلوگيري از بحران‌سازي آنان باشد و از سوي ديگر، کارآمدي مردم‌سالاري ديني در ايران و هم‌گرايي فرهنگي در منطقه مي‌تواند زمينه‌‌ي مناسب‌تري براي تغيير گفتماني و ژئوپليتيک در خاورميانه به سود جمهوري اسلامي ايجاد کند. دولت روحاني با توجه به رويکرد اعتدالي و ساري نمودن عقلانيت ديپلماتيک، مي‌تواند اين شرايط مناسب روابط ايران و اعراب را احيا نمايد و از اين فرصت براي کاهش تهديدات جمهوري اسلامي و تأمين منافع ملي استفاده کند.

 در مقابل اما چالش‌هايي وجود دارد که موضوع اين مقاله قرار گرفت. نبايد فراموش کرد تشديد حساسيت عربي بر ضد ايران، در دستور کار کشورهاي فرامنطقه‌اي قرار دارد و اين رويکرد مي‌تواند با بهره‌برداري از حساسيت تاريخي و ايجاد فضاي گفتماني منفي در ارتباط با رفتارهاي ايران، زمينه‌ي واگرايي بين ايران و کشورهاي عربي را تشديد کند.

 روابط ايران و کشورهاي عربي در ميان منظومه‌اي از شرايط بين‌المللي و ساختارهاي فرهنگي و تاريخي قرار دارد و از اين دو منظومه تأثير مي‌پذيرد. ساختارهاي فرهنگي هويتي خصمانه و همچنين ايفاي نقش آمريکا و غرب باعث گرديده است تا روابط ايران و اعراب به سوي واگرايي بيشتر حرکت کند و دست‌اندازهاي شديدي را به ديپلماسي جمهوري اسلامي وارد نمايد. لذا نبايد انتظار داشت که با انتخاب روحاني، به سرعت شرايط روابط ايران و اعراب دچار تحول گردد. چه اينکه بحران سوريه، انقلاب بحرين، نزاع مذهبي در عراق و هم‌اينک بحران مصر، در کنار تحولات موضوع فلسطين و... هر يک به تنهايي پرونده‌هايي قطور هستند و نمي‌توان با ساده‌انديشي گذشته به حل آن‌ها همت گماشت. به واقع دستگاه ديپلماسي دولت آتي با وضعيت سختي در آينده روبه‌روست که نيازمند تدبير استراتژيک و ممارست ديپلماتيک است.

 

منابع

 ·        ستوده، محمد (1380)، سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و ساختار نظام بين‌الملل، فصلنامه‌ي علوم سياسي، شماره‌ي 16.

 ·        شفيعي، نوذر (1390)، مفهوم سياست خارجي از ديدگاه نظريه‌ها (واقع‌گرايي، ليبراليسم و سازه‌انگاري)، اطلاعات سياسي اقتصادي، شماره‌ي 285.

 ·        صيقل، امين (1373)، مفهوم امنيت در خليج فارس از نظر ايالات متحده، ترجمه‌ي امير سعيد الهى، مجموعه مقالات چهارمين سمينار خليج فارس، تهران، دفتر مطالعات سياسى و بين‌المللى.

 ·        قهرمانپور، رحمان (1383)، تکوين‌گرايي: از سياست بين‌المللي تا سياست خارجي، فصلنامه‌ي مطالعات راهبردي، سال هفتم، شماره‌ي 24.

 ·        متقي، ابراهيم و زهره پوستين‌چي (1390)، الگو و روند در سياست خارجي ايران، قم، دانشگاه مفيد.

 ·        مشيرزاده، حميرا (1382)، نقش ارزش‌ها و هنجارها در شکل دادن به سياست خارجي، رهيافت سازه‌انگارانه،فصلنامه‌ي مطالعات عالي بين‌المللي، سال سوم، شماره‌ي 3.

 ·        نجفي فيروزجايي، عباس (1388)، نگاه اعراب به ايران: گفتمان‌ها و رويکردها، پژوهش‌هاي سياست خارجي مجمع تشخيص مصلحت نظام.

 ·        ونت، الکساندر (1386)، نظريه‌هاى اجتماعى سياست بين‌الملل، ترجمه‌ي حميرا مشيرزاده، تهران، دفتر مطالعات سياسى و بين‌المللى.

 

عبداله مرادي؛ دانشجوي دکتراي روابط بين‌الملل دانشگاه علامه طباطبايي

 

 

 

 

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html